۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

بحرانی بزرگ بنام مردن آدم ها.....


یک پیس از یک نمایشنامه واقعی :
عزرائیل : آمدم جانت را بگیرم.
بیمار در حال احتضار: باشد ، اما مجوزهای لازم را داری ؟
عزرائیل : بله ، من وکالت تام الاختیار از جانب خداوند متعال دارم تا امروز جان ترا بستانم .
بیمار : لازم است اما کافی نیست .
عزرائیل : یعنی چه ؟؟؟؟؟؟
بیمار : یعنی باید اول هماهنگی های لازم را جهت  تشکیل جلسه امنیتی ، تعیین محل دفن ، محل برگزاری مراسم ختم ، تعداد مردم شرکت کننده در تشییع جنازه ، آمار مردم حاضر در مراسم ختم ، سخنرانان مجلس ختم ، اعزام نیروهای لباس شخصی خودجوش جهت تعرض به حضور احتمالی سران فتنه ، دریافت تعهد کتبی از صاحبان عزا و دادن اخطار شفاهی و کتبی به حضار انجام داده و سپس برای قبض روح اینجانب اقدام نمایی .
 ضمنا هیچکدام از این موارد هم از ترس فتنه گران کورشده ی س ب ز نیست ، بلکه قوانین و تشریفات اداری  لازم الاجرای مملکتی است که تا به امروز منفعل مانده بوده و تازه یادشان آمده اجرایش کنند.
عزرائیل در حالی که بسیار متعجب است ، آرام در را می بندد و با قدم هایی آهسته دور می شود .
تشویق بی وقفه ی  تماشاچیان
.........................
اندر آداب مردن و برگزاری مراسم ختم : مهدی کروبی در دیدار با محمدرضا جلایی پور گفت :
اين افتخار نيست که کار نظام به اينجا رسيده است که مردن آدم ها نيز به بحرانی بزرگ مبدل شده و مجبورند برای هر فردی که می ميرد جلسه ی امنيتی تشکيل دهند که آيا اجازه برگزاری مراسم عزاداری به خانواده وی بدهند يا خير؟! اگر اجازه دادند حال بايد تصميم بگيرند در کدام نقطه از کشور اين مراسم برگزار شود تا اندک مردمانی بتوانند حضور يابند!! البته باز هم کار شورای تامين امنيت به اينجا ختم نمی شود بلکه بايد در نهايت افرادی را در ليست عدم ورود به مجلس ترحيم بگنجانند و هم به آن افراد اخطار دهند و هم به صاحبان عزاء!!(+)

هیچ نظری موجود نیست: