۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

کور شوم اگر ندیده باشم .

امروز شهروند خوبی شدم و پلاک زوج را سپردم به روزهای زوج و به وجدانم  گفتم : باید هم به فکر سلامتی مردم بود ورعایت حالشان را کرد و هم به فکر مدنیت بود و رعایت قانون را کرد. مهمان پاهایم شدم و وسایل نقلیه ی کمی عمومی . صبح زود از خانه زدم بیرون و تکلیف هم کردم که همه قدم رنجه کنند و خودشان تشریف ببرند به مدرسه و شرکت . 
ناخواسته در تمام طول مسیر، چشمم به پلاک ماشین ها بود و عددهای زوجی که از یک طرف غرور ناشی از داشتن ادعای تمدن و رعایت حقوق شهروندی را در من جریحه دار می کرد واز طرفی مانند میخ می رفت در عمق مردمک چشمانم و دهن کجی می کرد به وجدانم .
در شگفتم که چرا با این همه میخی که از صبح تا حالا در چشمهایم فرو رفته است ، هنوز هم می توانم خیلی چیزهای نادیدنی را خیلی خوب ببینم !
.......................
پ ن : فکر می کنم ما تنها شهروندانی در دنیا باشیم که زوج و فرد بودن روزها در زندگی مان نقش گسترده ای ایفا می کند.

۳ نظر:

ز. بیات گفت...

فکر کردم فقط در خانه ما همه وجدان درد گرفتند و ماشین ها در پارکینگ رها کردند ولی می بینم که ...
خوب است دیگر. روزهایمان تکراری نمیشود.ایده مسئولین است برای درآمدن از این همه روزمرگی

ز. بیات گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Unknown گفت...

سلام وتشکر از حضورتان،
با اینهمه میخ دیگه شدیم یه پا مرتاض!!!
البته وقتی مدیریت علیل و برنامه های مسئولین را میبینیم احساس میکنیم که هر روز به شعورمان توهین میشود.حبس چند ساله بودجه مترو و تعطیلیهای پیوسته سال همت و تلاش مضاعف و...
سبز وبرقرار باشید