در این اوضاع بد خبری که هر دم از این باغ بری می رسد و یک روز زندانیان س ی ا س ی اعتصاب غذا می کنند و یک روز خانواده هایشان را به صُلابه می کشند و یک روز وزیر وسط جلسه خلع می شود و یک روز بوی گند فساد مالی آقای معاون اول زمین و زمان را پر می کند و یک روز محمد از ملیت ایرانی بر می گردد و ابراهیم ایرانی می شود. (+) و یک روز کمیته بررسی آلودگی هوای تهران که این روزها به مرحله اخطار و هشدار و بحران رسیده است به خواب اصحاب کهف می رود ودر نهایت یک روز انفجار اقتصادی در مملکت رخ می دهد و یارانه ها هدفمند پدر مردم را در می آورند و قیمت ها هدفمند رو به آسمان می روند و خبر و خبر و خبر و....
چون ما یک رئیس هایی داریم با پیشینه ی ادبی و فرهنگی بسیار بالا که شدیدا معتقد به ضرب المثل بی خبری ، خوش خبری است می باشند و در راستای این اعتقادشان تا توانسته اند جوهر قرمز وارد این مملکت کرده اند و خط قرمز کشیده اند دور هر چیز آشکار و نهان .
روزنامه ها به ناچار برمی خورند به وانفسای بی خبری و تا خبر کم می آورند برای داغ شدن تیتر ، پیله می کنند به زلزله ی تهران .
خدا حفظ کند این خطر زلزله تهران را که از زلزله ی هائیتی بدتر است (+) برای مردم تهران واز نسیم دریا بی خطرتراست برای مطبوعات دست و پا بسته ی این روزها.
۴ نظر:
سلام
من تازگی ها خیلی از نظر کاری گرفتار شدهام و فکر می کنم چند ماهی اوضاعم همینطور باشد. وبلاگ شما را همیشه می خوانم و لذت می برم البته از شرکت نمی توانم نظر بگذارم و علتش را م نمیدانم. خواستم بگویم که اگر نظری نبود مفهومش این است که دسترسی نداشتم. ضمنا یک پیشنهاد دارم که خواهش می کنم رعایت کنید: برای نظر دادن حتما و حتما و حتما از گزینه تایید استفاده کنید!!!
بگذارید درج نظرات فقط و فقط و فقط پس از خواندن شما مقدور باشد.
شاد و موفق باشید.
دوباره سلام
این شعر بالای وبلاگتان را الآن دیدم.
خواهش می کنم راوی ادبیات شکست نباشید!
راستی شعر سیمین را یادتان هست؟ همان که می گفت: اگر که پیرم ولی هنوز...
می خوام گرم بشم رفیق
خسته ام از اینهمه سرما ...
می خوام گرم بشم رفیق
خسته ام از اینهمه سرما ...
ارسال یک نظر