۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

ادب را از بی ادبان بیاموریم و بی ادبی را از ......

تحصیلکرده است و بالاشهر نشین . نیاوران یا فرمانیه ، همان حدودها. ادعا دارد طبق طبق . با مامی و پاپی شوهرش تمام اروپا را زیر پا گذاشته اند. بچه هایش او را فی فی و شوهرش را دَدی صدا می کنند. اسم سگشان سانی است و اسم طوطی شان سی سی . یک کلفت فیلیپینی که به زبان انگلیسی تسلط کامل دارد برای پرستاری بچه ی چهار ساله اش آورده اند و با شوهرش اتمام حجت  کرده به شرطی دوباره بچه دار می شود که یک بِی بِی سیتر کُره ای هم برای او بیاورند. می گوید هیچ مشکلی نداریم چون هم من به زبان انگلیسی مسلطم و هم  شوهرم .
صحبت به سریال های تلویزیونی کشیده می شود و می گویم : من نگران تربیت بچه ها هستم با این حرف های زشت و فحشهایی که مثل نقل و نبات رد و بدل می شود میان شخصیت های داستانها . 
می خندد و می گوید : خب ، دنیا دیگر عوض شده . بچه ها هم دیگر بچه های قدیم نیستند. دائم پای اینترنت اند و ماهواره . چشم و گوششان باز است .
ربط این موضوع را به گفتن سخنان زشت و ترویج بی نزاکتی در سطح عمومی نمی فهمم . واقعا یکی از ابزار به روز شدن بچه های ما ، آموختن فحش های دست اول رایج در کوچه و خیابان است ؟
.........................
پ ن : شاهد از غیب می رسد.در حال نوشتن این پست هستم که در یکی از این سریالهای بی نظیر بعد از افطار سیمای آقای ضرغامی ، دو برادر گلاویز شده اند و تا می توانند لیچار بار هم می کنند. و من فکر می کنم چقدر ما دِمُده و عقب افتاده هستیم که یک هزارم این اراجیف را هم بلد نیستیم و بزرگترین فحش مان " بی تربیت " است

هیچ نظری موجود نیست: