۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

مردانگی حرمت داشت آن روزها..............


آن روزها مردها، مرد بودند .
یک تار موی سبیلشان هفتصد میلیون ودیعه بود برای آزادی یک زندانی .
یک خم ابرویشان بس بود برای بند آوردن نفس یک محله .
یک یا علی گفتن شان حجت بود بر تمام قال ها و مقال ها ، خاتم بود بر هر حرف مفت و بی سند .
یک پشت کفش خواباندنشان ، عزم یک محله را جزم می کرد برای کار و تلاش .
یک کت کج  به دوش انداختنشان ، غلافی بود بر کل چاقوهای دسته سفید زنجانی لوتی های زیر بازارچه .
یک نگاه زیر چشمی شان ، حجاب بود بر سر کل نوامیس محله .
آن روزها مردها ، مرد بودند .
حرفشان حرف بود . قولشان قول .
راستشان دروغ و راهشان کج نمی شد .
مفت گویی آفت جوانمردی بود آن روزها ، دروغگویی آفت صداقت .
جوانمرد بودند و صادق . شریف بودند و عادل .
اگر دلی در محله می لرزید اشک چشمان آنها بود که جاری می شد.
اگر حرمتی در محله می شکست آوار خانه ی آنها بود که فرو می ریخت.
آن روزها ، مردها ، مرد بودند.
بی هیچ منتی ، دادی از کسی می ستاندند و اشکی از چشم یتیمی می ستردند . 
دست درمانده ای را می گرفتند و نان در راه مانده ای را در سفره اش می نهادند.
آن روزها مردانگی اعتبار داشت . آن روزها مردانگی آبرو داشت . آن روزها مردانگی احترام داشت .
آن روزها حرف مرد یکی بود . آن روزها درد مرد بی صدا بود. آن روزها زخم مرد ، التیام بود .
آن روزها دل مرد دریا بود. آن روزها دست مرد ، مرهم بود. آن روزها پشت مرد ، تکیه گاه بود.
آن روزها تن مرد ، پناه بود. آن روزها سایه ی مرد ، امنیت بود . آن روزها  نگاه مرد ، آرامش بود.
آن روزها ، مردها ، مرد بودند.
و هیچ دم از مردانگی نمی زدند آن مردهای مرد.
آن که امروز دم از مردی می زند ، هیچ  آیا نشانی از آن مردانِ مرد در او پیداست ؟
...............................

پ ن : احمدی نژاد در جمع ایرانیان مقیم خارج از کشور گفته است : آقای اوباما قبول کند تا با من مثل دو مرد در مقابل رسانه ها گفت و گو کند تا مشخص شود راهکار چه کسی برای اداره جهان بهتر است . (+)

هیچ نظری موجود نیست: